هنرمند مدرن
هنرمند مدرن مدعی آن است که«من تاریخی و اجتماعی انسان»از مشرق«من فردی»او طالع می شود و البته این جنون،میراث ناپلئون و معاصران اوست که نصیب اینان هم شده!واقعیت درون فیلم،واقعیت از چشم فیلم ساز است و به عبارت بهتر،صورتگر عالم درونی خود اوست،و لهذا اگر فیلم ساز واقعیت را«آن چنان که هست»دیده باشد،فیلم نیز به واقعیت نزدیک خواهد شد،والا نه(واقع گرایی در این جا به معنای رئالیسم نیست).پس حالتی را که تماشاگر در برابر فیلم دارد میتوان با حالتی که کودکان در برابر قصه دارند قیاس کرد،با صرف نظر از مراتب و شدت و ضعف آن.کودک در قصه استغراق می یابد و خود را فراموش می کند.این فراموشی مقدمه نوعی خودآگاهی است که برای او حاصل می آید،چرا که کودک از یک سو زندگی خود را در قصه ای که میشنود معنا می کند و از سویی دیگر،قصه را در زندگی خود.«همذات پنداری»تنها بخشی محدود از این فعل و انفعال است و هرگز نمی تواند همه ی آن را توجیه کند.این«استغراق» هدفی است که جاذبه های فیلم بدان منتهی می گردد؛هدفی است که اگر محقق نشود،فیلم را دیگر نمی توان«فیلم»خواند.فیلم فاقد جاذبه فیلم نیست.آیا عکس این قضیه نیز مطلقا صادق است یا خیر؟فیلم دارای جاذبه فیلم هست،اما معلوم نیست که فیلم خوبی باشد.فیلم«طبیعت بی جان» کار «سهراب شهید ثالث»یکی از معدود تجربیاتی است که در سینمای ایران،با فرار از شیوه های معمول ایجاد جاذبه ساخته شده است.این فیلم را هرگز نمی توان فیلم دانست،اگرچه با استقبال بسیار منتقدان فیلم رو به رو شد.فیلم باید از روی آوردن به جاذبه های کاذب پرهیز کند،اما از سوی دیگر،جاذبیت اولین شرط تحقق فیلم و سینماست.فیلم ساز قصد کرده بود که زندگی یک سوزن بان پیر را با طبیعت بی جان قیاس کند.قیاسی این چنین،فی نفسه اشکالی ندارد،اما قالب فیلم باید در عین حفظ جاذبیت به این مقایسه بپردازد،نه آنچنان که آن روضه خوان با مردم روستا می کرد:چون از عهده گریاندن آنان برنمی آمد،دامن از سنگ پر می کرد و در تاریکی بر سر آنان می ریخ تا بگریند!!!استفاده از پلان های کشدار برای خسته کردن تماشاگر،همان است که روضه خوان مذکور با مردم روستا می کرد.استغراق در فیلم از شروط لازمی است که فیلم و سینما با آن تحقق پیدا می کند و نباید پنداشت که سخن ما به انکار این رابطه می انجامد.انکار مطلق این رابطه،نفی سینماست و این مقصود ما نیست.سخن ما در کیفیت تحقق این رابطه به نحوی است که در آن عقل و اختیار تماشاگر و حریت ذاتی او منکوب واقع نگردد.
منبع:کتاب آینه ی جادو،جلد اول،(صفحه17و23)،اثر شهید سید مرتضی آوینی